درچشمه ی زلال چشمانت تقدیس شدم وقتی گفتی توهدیه ی خدایی و افتاب در دستانم طلوع کرد راستی مگر مریم دران حوالی بود که عطر پاشید روی دلم وقتی که تو سجاده ی سبز نگاهت را پهن کردی روی گلبرگها ی گل یاس برای نیایشم ؟؟؟!!